🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۰۳۶ : گاه چو اشتر در وحل آیی

(ثبت: 197662)

گاه چو اشتر در وحل آیی

گه چو شکاری در عجل آیی

کجکنن اغلن چند گریزی

عاقبت آخر در عمل آیی

در سوی بی‌سو می‌رو و می‌جو

تا کی ای دل در علل آیی

در طلبی تو در طرب افتی

در نمدی تو در حلل آیی

دردسر آید شور و شر آید

عاشق شو تا بی‌خلل آیی

نفخ کند جان در دل ترسان

مطرب جویی در غزل آیی

چونک قویتر دردمد آن نی

در رخ دلبر مکتحل آیی

چنگ بگیری ننگ پذیری

فاعل نبوی مفتعل آیی

از غم دلبر در برش افتی

در کف اویی در بغل آیی

فکر رها کن ترک نهی کن

زانک ز حیرت با دول آیی

فکر چو آید ضد ورا بین

زین دو به حیرت محتمل آیی

زانک تردد آرد به حیرت

زین دو تحول در محل آیی

ز اول فکرت آخر ره بین

چند به گفتن منتقل آیی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا