🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۳۳۸ : کلفت از مردم آزاده شتابان گذرد

(ثبت: 174629)

کلفت از مردم آزاده شتابان گذرد

همچو سیلاب که بر خانه بدوشان گذرد

دیده هر که نشد باز درین عبرتگاه

روزگارش همه در خواب پریشان گذرد

خود شکن شهپر توفیق مهیا دارد

رفرف موج، سبک از سر عمان گذرد

تاج لعل از سر منصور نهندش بر سر

چون سر دار، سر هر که ز سامان گذرد

گذرد تشنه دیدار تو از روضه خلد

همچو ماتم زده کز طرف گلستان گذرد

رود از کار دو دستش ز عنانداری دل

هر که را از نظر آن سرو خرامان گذرد

قطع پیوند به دلهای دو نیم آسان است

که سبک از سر خود پسته خندان گذرد

دل دشمن به تهیدستی ما می سوزد

برق چون ابر ازین مزرعه گریان گذرد

رفت در بیخبری عهد جوانی افسوس

تا بجا مانده هستی به چه عنوان گذرد

تا به کی صائب از آن جان جهان باشم دور؟

مرگ بهتر ز حیاتی که به هجران گذرد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا