🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۶۶ : نسوزد دل به آه گرم من چرخ بد اختر را

(ثبت: 171657)

نسوزد دل به آه گرم من چرخ بد اختر را

ز دود تلخ پروا نیست چشم سخت مجمر را

منم کز تیره بختی ها ندارم صبح امیدی

وگرنه در سواد دل بهاری هست عنبر را

به حرف و صوت مهر خامشی را بر مدار از لب

سپر داری کن از تاراج مور این تنگ شکر را

دل قانع ز احسان کریمان است مستغنی

به آب تلخ دریا احتیاجی نیست گوهر را

نسوزد پرده شرم و حیا را باده روشن

ز آتش نیست پروایی پر و بال سمندر را

ز آب زندگی آیینه هم زنگار می گیرد

بود ظلمت نصیب از چشمه حیوان سکندر را

گران بر خاطر آزادمردان نیست کوه غم

ز بار دل نمی گردد دو تا قامت صنوبر را

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا