🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۰۰۶ : خرد به زور می ناب برنمی آید

(ثبت: 175298)

خرد به زور می ناب برنمی آید

کتان ز عهده مهتاب برنمی آید

درازدستی سنگ خطر اگر این است

سبوی هیچ کس از آب برنمی آید

دل غیور مرا شکوه اختیاری نیست

دهان زخم به خوناب بر نمی آید

در آن زمین که شهیدی به خون نغلطیده است

بهار لاله سیراب برنمی آید

اگر به آینه آفتاب سنگ خورد

ز چشم سخت فلک آب برنمی آید

ز شور ناله صائب ز خواب مخمل جست

هنوز چشم تو از خواب برنمی آید

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا