🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۱۰۶ : پیری که بار عشق به دوش رضاکشد

(ثبت: 175398)

پیری که بار عشق به دوش رضاکشد

در گوش چرخ حلقه ز قد دوتا کشد

تا حفظ آبروی قناعت میسرست

خاکش به سر که منت آب بقا کشد

نتوان به پای سعی دویدن ز خویش

کو دست جذبه ای که گریبان ما کشد

ایمن مشو به پاک نهادی ز جور چرخ

چون دانه پاک شد تعب آسیا کشد

گشتیم گرد عالم ودر یک گل زمین

خاری نیافتیم که دامان ما کشد

داغم که خار خار طلب آفتاب را

چندان امان نداد که خاری ز پا کشد

صائب مقام امن درین روزگار نیست

خود را مگر کسی به حریم رضا کشد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا