🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۷۶۳ : با قیامت قامتش همدوش می گردد هنوز

(ثبت: 176055)

با قیامت قامتش همدوش می گردد هنوز

از خرامش بوی گل مدهوش می گردد هنوز

از نگاه تلخ، بادامش همان دل می گزد

زهر در دنباله ابروش می گرددهنوز

کم نشد از خط حجاب روی چون برگ گلش

از نگاه گرم شبنم پوش می گردد هنوز

در پی طوطی نهان شد گر چه تنگ شکرش

خانه ها از خنده اش پر نوش میگردد هنوز

سرمه خط پرده گویایی چشمش نشد

شرم گرد آن لب خاموش می گردد هنوز

لطف اندامش همان می پرورد خمیازه را

سرو او پیرایه آغوش می گردد هنوز

گر چه از خط شد لب میگون اوپا دررکاب

از شرابش سینه ها پرجوش می گردد هنوز

چون سبو صدخانه عقل است ازو زیروزبر

گرچه از طفلی سوار دوش می گردد هنوز

گرچه از کیفیت حسنش اثر نگذاشت خط

صائب از یاد لبش مدهوش می گردد هنوز

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا