🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۹۱۱ : در غریبی تابه چند افتدکسی ازیادخویش؟

(ثبت: 176203)

در غریبی تابه چند افتدکسی ازیادخویش؟

کو جنونی تا برآرم گرد از بنیاد خویش

غفلت صیاد از نخجیر عین رحمت است

وای بر صیدی که غافل گردداز صیاد خویش

شکوه مارا ازحریم وصل دور انداخته است

حلقه در بیرون درمانده است ازفریاد خویش

جوی شیر ازسنگ آوردن عجب طفلانه بود

بی تأمل کند کردم تیشه فولاد خویش

چون خدنگ آه، برگشتن نمی دانم که چیست

درچه ساعت برد یاد او مرا ازیاد خویش؟

کلک صائب راچه لذت ازصفیر خود بود؟

عندلیب مست بی بهره است ازفریاد خویش

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا