🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۱۶۶ : ازبس که شد زلعل تو با آب و تاب حرف

(ثبت: 176458)

ازبس که شد زلعل تو با آب و تاب حرف

شوید غبار عقل زدل چون شراب حرف

غیر ازدهان تنگ سخن آفرین تو

درنقطه کس ندیده نهان یک کتاب حرف

هر حرفی ازدهان تو پیچیده نامه ای است

از بس خورد زتنگی جا هیچ وتاب حرف

شادابی لب تو از آن است کز حجاب

درلعل آتشین تو می گردد آب حرف

گر هوش کوتهی نکند می توان شنید

ازچشمهای شوخ تودر عین خواب حرف

در خوبی تو نیست کسی راسخن،ولی

دارد خط عذار تو باآفتاب حرف

در خامشان شراب سرایت نمی کند

مستی دهد زیاده ز جام شراب حرف

صائب ره صواب خموشی است یکقلم

ورنه بود میان خطا وصواب حرف

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا