🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۱۷ : نوخطی سلسله جنبان جنون است مرا

(ثبت: 171808)

نوخطی سلسله جنبان جنون است مرا

سبزه نیمرسی تشنه خون است مرا

چشم بدبین به خط پشت لب او مرساد!

که به آن تنگ دهن راهنمون است مرا

از دل سوخته خونم به چکیدن نرسد

کاسه هر چند که چون لاله نگون است مرا

بود اگر قافله سالار غزالان مجنون

این زمان توشه کش دشت جنون است مرا

گر کنی خون به دل من همه عمر کم است

تیغ مژگان تو گر تشنه خون است مرا

بس که خون در دل ازین دوست نمایان دارم

دیدن دشمن خونخوار، شگون است مرا

به زبان گر نکنم شکر ترا، معذورم

بار احسان تو از برگ فزون است مرا

نکنم با گل بی خار، مبدل صائب

خارخاری که ازان گل به درون است مرا

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا