🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۳۱۲ : شد گل صد برگ خار از اشک خوش پرگاله ام

(ثبت: 176604)

شد گل صد برگ خار از اشک خوش پرگاله ام

سبزه خوابیده در گلشن نماند از ناله ام

گردد از سرگشتگی دوران عیش من تمام

در بساط آفرینش شعله جواله ام

شد غبارم سرمه چشم غزالان و هنوز

چشم لیلی بر نمی دارد سراز دنباله ام

یک سر ناخن ز خار این چمن ممنون نیم

تازه رو از خون خود دایم چو داغ لاله ام

با سبکروحان گرانی کردن از انصاف نیست

جلوه شبنم کند بر چهره گل ژاله ام

گوهر سیراب را عین الکمالی لازم است

نیست از سوز جگر برگرد لب تبخاله ام

گر چه دایم در کنارم بود آن ماه تمام

رفت در خمیازه آغوش عمر هاله ام

در گلستانی که من صائب نواسنجی کنم

گوش گل چون لاله گردد داغدار از ناله ام

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا