🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود مانای عزیز چه شعری ...شروع طوفانی داشت و در آخر با غمی بزرگ به
عادل دانشی در همراه با سکوتی آرام
درود بر شما استاد سپیدی زیبا و ایهام دار سرودید مانای عزیز نقد رو به خوبی
فرامرز عبداله پور در زِ دستِ زلفِ سیاهش ملالی اَسْت دلم
سلام و درود استاد طارق عزیز خیلی ممنون وتشکر ازحضور همیشه سبزتان 🙏⚘🌹 زنده باشید به مهر
درود بر مهرداد عزیز ... بسیار زیبا و دلنشین سرودهاید... دستمریزاد 👏👏👏🌺🌺🌺
اعضا تایید شده: 1780
تعداد اشعار: 26785
تعداد مطالب: 2897
تعداد کل نظرات و نقدها:147265
ما به بوی گل ز قرب گلستان آسوده ایم
از گزند خار و منع باغبان آسوده ایم
جام می بر مدعای ما چو گردش می کند
گر به کام ما نگردد آسمان آسوده ایم
شعله را خاشاک نتواند عنانداری کند
در طریق عشق از زخم زبان آسوده ایم
نفس غافل گیر ما در انتظار فرصت است
خاطر ما خوش که از فکر جهان آسوده ایم
نعمت الوان نگردد خونبهای آبرو
ما ز نعمتهای الوان جهان آسوده ایم
دیده ما را نبندد خواب سنگین اجل
با خیال یار از خواب گران آسوده ایم
آستین بی نیازی بر ثمر افشانده ایم
همچو سرو از سیلی باد خزان آسوده ایم
سیلی بی زنهار را در زیر پل آرام نیست
ما ز غفلت زیر طاق آسمان آسوده ایم
رخنه تقدیر را خس پوش کردن مشکل است
ورنه ما از مکر اخوان زمان آسوده ایم
عقل بی حاصل سر ما گر ندارد گو مدار
خانه ویرانه ایم، از پاسبان آسوده ایم
دامن دریای خاموشی به دست آورده ایم
چون دهان ماهی از پاس زبان آسوده ایم
در چراگاه جهان بر ما کسی را حکم نیست
چون غزال وحشی از خواب شبان آسوده ایم
آفتاب زندگانی روی در زردی نهاد
ما سیه مستان غفلت همچنان آسوده ایم
دنیی و عقبی تماشاگاه اهل غفلت است
ما خداجویان ز فکر این و آن آسوده ایم
این جواب آن غزل صائب که سعدی گفته است
گر بهار آید و گر باد خزان آسوده ایم
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم