🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۷۷۷ : جنون کجاست که دستی به کار بگشاییم

(ثبت: 177069)

جنون کجاست که دستی به کار بگشاییم

ز کار چرخ گره غنچه وار بگشاییم

ز برق آه بسوزیم مهر و ماهش را

گره ز رشته لیل و نهار بگشاییم

چنین که تنگ گرفته است روزگار به ما

امید نیست درین روزگار بگشاییم

گل از جدایی ما می کند گریبان چاک

چه لازم است گریبان به خار بگشاییم

متاع ما سخن و خلق پنبه در گوشند

درین قلمرو و غفلت چه بار بگشاییم؟

فلک ز کاهکشان تنگ بسته است کمر

چگونه ما کمر کارزار بگشاییم؟

به زور بازوی اقبال کار پیش نرفت

مگر به قوت دل این حصار بگشاییم

چنین که مست غرورند عالمی صائب

سرفسانه شیرین چه کار بگشاییم؟

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا