🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درود مانای عزیز چه شعری ...شروع طوفانی داشت و در آخر با غمی بزرگ به
عادل دانشی در همراه با سکوتی آرام
درود بر شما استاد سپیدی زیبا و ایهام دار سرودید مانای عزیز نقد رو به خوبی
فرامرز عبداله پور در زِ دستِ زلفِ سیاهش ملالی اَسْت دلم
سلام و درود استاد طارق عزیز خیلی ممنون وتشکر ازحضور همیشه سبزتان 🙏⚘🌹 زنده باشید به مهر
درود بر مهرداد عزیز ... بسیار زیبا و دلنشین سرودهاید... دستمریزاد 👏👏👏🌺🌺🌺
اعضا تایید شده: 1780
تعداد اشعار: 26785
تعداد مطالب: 2897
تعداد کل نظرات و نقدها:147265
ما هوش خود به باده گلرنگ داده ایم
گردن چو شیشه بر خط ساغر نهاده ایم
بر روی دست باد مرا دست سیر ما
چون موج تا عنان به کف بحر داده ایم
یک عمر همچو غنچه درین بوستانسرا
خون خورده ایم تا گره دل گشاده ایم
از زندگی است یک دو نفس در بساط ما
چون صبح ما ز روز ازل پیر زاده ایم
بر هیچ خاطری ننشسته است گرد ما
افتاده نیست خاک، اگر ما فتاده ایم
چون طفل نی سوار به میدان اختیار
در چشم خود سوار ولیکن پیاده ایم
عمری است تا به پای زمین گیر همچو سنگ
در رهگذار سیل حوادث فتاده ایم
چون سبزه پا شکسته این باغ نیستیم
ز آزادگی چو سرو به یک پا ستاده ایم
گوهر نمی فتد ز بها از فتادگی
سهل است اگر به خاک دو روزی فتاده ایم
صائب بود ازان لب میگون خمار ما
بیدرد را خیال که مخمور باده ایم
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم