🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶۶۳۸ : ای چشم تو خونریزتر از دور زمانه

(ثبت: 177930)

ای چشم تو خونریزتر از دور زمانه

مژگان ترا مردمک دیده نشانه

مجروح دم تیغ ترا مژده کشتن

پیغام صبوحی است به مخمور شبانه

می بود اگر با دل صد چاک چه می شد؟

ربطی که سر زلف ترا هست به شانه

خال تو کمر بسته به دل بردن عشاق

چون مور حریصی که برد دانه به خانه

عاشق حذر از آه هوسناک ندارد

کز تیر هوایی بود آسوده نشانه

زلف تو چنین گر دل عشاق کند خون

سرپنجه مرجان شود از زلف تو شانه

پروانه پرسوخته می بود فلک ها

می داشت اگر آتش حسن تو زبانه

مژگان تو از دیده و دل گشت ترازو

هر چند به تیری نتوان زد دو نشانه

در رفتن هوش است عجب طبل رحیلی

آواز دف و بانگ نی و صوت چغانه

صائب نکشی تا به گریبان سر خود را

هرگز نبری گوی سعادت ز میانه

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا