🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶۹۱۳ : طفلی کز او مراست تمنای آشتی

(ثبت: 178205)

طفلی کز او مراست تمنای آشتی

دارد به جنگ رغبت حلوای آشتی

از عجز ما قرار به تسلیم داده ایم

هم لطف او مگر کند انشای آشتی

هر کس که کرده است تماشای جنگ ما

امروز گو بیا به تماشای آشتی

امید صلح اگر چه ندارد کسی ز تو

بگذار از برای خدا جای آشتی

در طبع جنگجوی تو هر چند رحم نیست

دل می کشد همان به تمنای آشتی

شامی است دل سیاه که صبحش پدید نیست

جنگی که در میان نبود پای آشتی

حیرت فکنده است به دارالامان مرا

نه فکر جنگ دارم و نه رای آشتی

صائب کسی که چاشنی جنگ یار یافت

گردید بی نیاز ز حلوای آشتی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا