🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶۹۷۴ : افتاده کار ما را با یار شوخ و شنگی

(ثبت: 178266)

افتاده کار ما را با یار شوخ و شنگی

در جنگ دیر صلحی در صلح زود جنگی

عقل مرا سبک کرد درد مرا گران ساخت

چشم تمام خوابی رخسار نیمرنگی

ما را به یک نوازش بستان ز دست عالم

آخر گران نگردد دیوانه ای به سنگی

از صلح و جنگ عالم آسوده ایم و فارغ

ما را که هست با خود هر لحظه صلح و جنگی

از خود برون دویدیم دیوانه وار صائب

هر طفل را که دیدیم در دست داشت سنگی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا