🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
حمید گیوه چیان در داستان کوتاه
درود جناب اکبری عزیز و بزرگوار من روی ایمیلی که فرستاده بودید برای حضرتعالی پیغام فرستادم.
سلام دوست گرامی بنده از شعر بسیار زیبای شماخوشم آمده و می خواستم برای ضبط
درود استاد عزیز و نازنین بینهایت سپاس که با حضور گرمتان روشنی میبخشید. آفتاب مهرتان تابنده و
سلام حضرت استاد حجت بنده واقعیت هایی را دیده و بیان کرده ام عجیب است
سلام عادل جان از صبح مشغول کار ساختمانی بودم و در اندک فرصتی سری به
اعضا تایید شده: 1779
تعداد اشعار: 26794
تعداد مطالب: 2912
تعداد کل نظرات و نقدها:147295
من که خواهم محو از عالم نشان خویش را
چون نشان تیر سازم استخوان خویش را
کاش وقت آمدن واقف ز رفتن می شدم
تا چو نی در خاک می بستم میان خویش را
تیغ نتواند شدن انگشت پیش حرف من
تا چو ماه نو سپر کردم کمان خویش را
شد قفس زندان من از خارخار بازگشت
کاش می کردم فرامش آشیان خویش را
وا نشد از تخته تعلیم بر رویم دری
کاش اول تخته می کردم دکان خویش را
داشتم افتادن چاه زنخدان در نظر
من چو می دادم به دست دل عنان خویش را
از جفا دل برگرفتن نیست آسان، ور نه من
مهربان می ساختم نامهربان خویش را
لازم پیری است صائب بر گریزان حواس
منع نتوان کرد از ریزش خزان خویش را
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
سلام با اجازه اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود! یک: ارتباطِ دو مصراع
طارق خراسانی در همراه با سکوتی آرام
سلام مانای عزیز از نقد زیبایت دانستم به حقیقت شعر بخوبی پی برده ای برای دخترم سارا
معصومه بیرانوند در همراه با سکوتی آرام
سلام و درود بر شما خیلی جالب بود و پر معنا
مهرداد مانا در همراه با سکوتی آرام
و بالاخره شعر سپید واقعی را از این قلم خواندم . شعری کوتاه که مانند
بستن فرم