🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
شیدا شهبازی در گلایه
سلام و درود غزلی زیبا با مضمونی بکر و نو بسیار عالی سرودند نقش قلمتان ماندگار 👏👏👏
سلام و درود بسیار زیباست لذت بردم یعنی زمین خیس دیدگان من قالیچه ی قدمهای توست !!👏👏 بر مردمان چشم
سلام و درود🙏🙏
سلام و احترام ممنون از شما💐🙏
سلام و درودسپاس از حضورتان در پناه خدا💐
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26640
تعداد مطالب: 2890
تعداد کل نظرات و نقدها:146708
آنکس که ز عاشقی خبر دارد
دایم سر نیش بر جگر دارد
جان را به قضای عشق بسپارد
تن پیش بلا و غم سپر دارد
گه دست بلا فراز دل گیرد
گه سنگ تعب به زیر سر دارد
پیوسته چو من فگنده تن گردد
دل را ز هوای نفس بر دارد
بگسسته شود ز شهر و ز مسکن
هر دم زدنی رهی دگر دارد
هر چند که زهر عشق می نوشد
آن زهر به گونهٔ شکر دارد
وان دیده به دست غیر بردوزد
کو جز به جمال حق نظر دارد
ای یار مقامر خراباتی
طبع تو طریق مختصر دارد
بنمای به من کسی که او چون من
در کوی مقامری مقر دارد
یا از ره کم زنان نشان جوید
یا از دل بی دلان خبر دارد
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
سلام مانا جان این صفحه متعلق به دخترم سارا ست هنوز لینگ را برایش ارسال نکرده
سلام اول از سارا بگویم که نام خواهر من نیز هست و از جانب ایشان
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب سپاسگزارم
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب امیدوارم حالتون خوب باشه و قطعآ انسان در سختی آفریده شده ممنونم بابت
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام مانا جان بزرگواری شما برایمان مسجل است اگر بعید می دانید پس احتمالا اشکال از حقیر
بستن فرم