شعر پاک

عنوان شعر	خوانش	نظرات
بسم الله الرحمن الرحیم	112
در نعت حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم	103
در نعت اولادمرتضی علیهم السلام که قرةالعین رسولند	93
اشاره بکتابهای منظوم شیخ	92
در نعت شاه اولیا علی علیه السلام	120
حدیثی منقول از شیخ نجم الدین کبری خوارزمی	91
در ارتباط ولایت با نبوت	94
در شرح حال خود فرماید	89
در بیان مذهب و سلسلۀ پیر خود فرماید	84
در اشاره به کتاب جوهرالذات که از تصنیفات شیخ است و سرلقب عطار	116
در اشاره به کتاب جوهرالذات که از تصنیفات شیخ است و سرلقب عطار	96
در نکوهش مفتی می‬فرماید	98
در سوخت و کشتن اهل خلاف درویشی را بجهة ذکر حدیث الولایة افضل من النبوة	135
***	105
نقل سخنی از شیخ عبدالله خفیف شیرازی معروف بشیخ کبیر	84
سلام الله یا غالب یا علی بن ابیطالب	136
مقولۀ پیر درباره شیخ	97
اشاره به حدیث غدیرخم	112
پرسیدن حضرت شیخ قده از پیر مرد سالکی که در عصر او بوده از اینکه در دنیا چه عجایب دیده‌‌ای و جواب دادن پیر ونقل شهادت درویشی	96
حدیث دیگر در آتش رفتن جناب ابوذر در حضور حضرت مولی الموالی علیه و آله السلام	101
در بیان حال و منع آنهائی که اهل شرند واز خود بیخبرند و دیگران را احتساب فرمایند	94
قصۀ جنگ خندق و کشته شدن عمرو بدست امیر کل امیر و شادمان شدن حضرت رسول(ص) و اصحاب از آن فتح کبیر	84
تمثیل در بیان آنکه استعداد و قابلیت ضایع نماند هر کجا باشد و طلب هدایت نماید هر کجا بیابد	110
تنبیه حال گرفتاران دنیا و شیرین نمودن ایشان بطلب مولی	111
رفتن سیّد کاینات بمنزل سلمان فارسی و نزول سورۀ هل اتی	98
قال النبی صلی الله علیه و اله و سلم ضربة علی علیه السلام یوم الخندق افضل من عبادة امتی الی یوم القیمة	95
تمثیل آنکه هرکرا جوهر قابلیت معنی هست پاک سخن را بهتر از جواهر قیمتی داند و خودرا بنافرمانی از نظر پادشاهان معنی نیفکند	99
قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «ان لحوم بنی فاطمه محرمة علی السباع»	84
تمثیل آنکه هر که نسبت درست باهادیان راه یقین بهم رساند، از شر نفس و شیطان، که راهزنان دین‬اند در امان ماند. والسلام	86
نقل نمودن معجزه حضرت امام رضا علیه السلام و بیان آنکه نسب و نسبت ظاهری با مخالفت، بعد و گرفتاریست ونسبت باطن با ارباب هدایت با موافقت رهائی و رستگاری.	99
قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «ان لحوم بنی فاطمة محرمة علی السباع»	104
قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «الدنیا جیفة وطالبها کلاب»	109
بیان خاتم بخشیدن حضرت امیرمؤمنان(ع) بسائل در بین نماز	79
قوله تعالی: «انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون»	97
قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «کنت مع الانبیاء سراومعی جهراً»	92
بیان واقعه غدیر و نصب حضرت امیر مومنان(ع) بخلافت و امامت	88
قال جل و علا: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته»	100
قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «یا ایهاالناس الست اولی بکم من انفسکم» قالوا بلی یا رسول الله قال: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»	86
قال الله تبارک وتعالی: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً»	122
و قال علیه السلام: «اللهم وال منوالاه و عاد من عاداه و انصر من نصره واخذل منخذله والعن علی من ظلمه»	90
بخ بخ لک یا اباالحسن اصبحت مولای و مولا کل مؤمن و مؤمنة	108
قال النبی صلی الله علیه و آله: «انا مدینة العلم و علی بابها»	102
تشویق نمودن مستعداد بولایت حضرت شاه مردان	117
قال النبی صلی الله علیه و آله: «من زار ولدی بطوس فکانما زاربیت الله سبعین مرة»	94
حکایت بر روح صاحب الولایة و بیان آنکه هر که او را شناخت، صاحب دل است و هرکه او را نشناخت گرفتار آب و گل	137
تربیت نمودن بطلب هدایت و بیان آنکه مراد از کلمه التعظیم لامر الله فرمان بردن ولایت امیر است و تعظیم نمودن آن و شفقت نمودن برخلق بتعلیم آن	98
قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «التعظیم لامر الله والشفقة علی خلق الله»	120
عقد اخوت مصطفی با مرتضی	80
سؤال نمودن خواجه ابوالحسن نوری سبب مخالفت معاویة بن ابی سفیان علیه اللعنه و بیان نمودن آن را	90
قال النبی صلی الله علیه و آله: «انت اخی فی الدنیا و الاخرة وانت منی بمزلة هرون من موسی»	93
ترغیب نمودن طالبان براه حق و بیان مستی و شور کردن، وظهور ولایت ولی را در هر نشأه بازنمودن، و شرح حال خود بر آن افزودن	95
تمثیل در فرستادن عقل و حیا و علم از حضرت عزت بحضرت آدم (ع)	100
در بیان روح و جسم و نقصان نفس، و گرفتاری روح باو و رهائی یافتن ببرکت متابعت شاه اولیا	87
قصه شیخ شقیق بلخی و هارون الرشید، و بیان نمودن ربقه امام معصوم موسی کاظم علیه السلام و منصور حلاج و تمثیل آنکه آشنا بیگانه را راه بآشنائی می‬نماید و بیگانه آشنا نمی‬شود	83
تمثیل در فواید خاموشی و گوش کردن پند استاد و یک جهت بودن در آن و بیان استعداد جبلی مستعدان	133
تنبیه ارباب غفلت، و بیان احوال و دریافت خود، و نصیحت نمودن غافلان	101
بیان سر لو کشف نمودن علی علیه السلام و به عین الیقین، عالم بعلوم آن بودن	86
موعظه در مذمت توجه نمودن به دنیا ونقصان آن و صحبت مردان حق و فایدۀ آن	96
حکایت در تمثیل حال نادانان، که بخود گمان دانائی برند، و از حقیقت حال دانایان بیخبرند و طریقۀ دانایان از نادان شمرند	146
تمثیل قبول پند و نصیحت دادن شیخ نظام الدین حسن صفا فرزند خود را و در آئینه قابلیت آن فرزند تأثیر کردن و قبول نمودن او آنرا	102
قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «من صمت نجی» صدق نبی الله	88
حکایت بر سبیل تمثیل در آنکه اقتدا به پیری باید نمودن و در دو عالم دستگیری داشتن	81
موعظه در وصیت نمودن بمتابعت نبی و ولی و تنبیه اهل غفلت	93
در ترک توجه به دنیی و روی آوردن بعقبی و ترغیب نمودن بمتابعت مصطفی صلی الله علیه و آله	89
در نصیحت و موعظه و تنبیه و خطاب قائم الولایه نمودن فرماید	170
در پند پدر فرزند را	113
در قبول نمودن نصیحت و بیان ادیان و ملل مختلفۀ مخترعان و توضیح دین هدی که طریقۀ آل مصطفی و مرتضی است	101
تمثیل در عدل کسری و ثمرۀ آن خصال، و ظلم آوری و نتیجۀ آن، و حکایت شاهزادۀ نیکو و از راه رفتن او بسخن مردم بدسکال و پند دادن شیخ ابوالحسن خرقانی او را و ابا نمودن او از آن	87
تنبیه بحال کسانی که در عمل قاصرند و مردم را بدان فرمایند، و مناظرۀ شیخ شبلی، و شیخ ابوالحسن نوری قدس سرهما	107
در مذهب غیبت نمودن و اندیشۀ آن، و مجلس گفتن شیخ شبلی و سؤال سائل و جواب دادن شیخ او را و تنبیه شدن شیخ از آن	93
تمثیل در رعایت ادب نمودن، و از عبادت و معرفت غافل نبودن، و مغرور نبودن بطاعت، و تقصیر نمودن در طلب، و تنبیه نمودن حضرت امام جعفر صادق علیه السلام شیخ داود طائی را برعایت ادب	102
در حقیقت معنی «لامؤثرفی الوجود الاالله» که صرف توحید است	102
در بیان خبر دادن از جلوۀ ظهور مولوی رومی قدس سره	84
در شرح احوال خود و خواب دیدن حضرت مولی و شفا دادن او را فرماید	139
در مناجات بدرگاه حضرت قاضی الحاجات عرض میکند	86
در تنبیه حال غافلان و اظهار حقایق عارفان، و بیان یکتائی حق سبحانه و تعالی، و تکرار ظهور صفات او جل جلاله	93
در نصیحت بترغیب دین و آئین نبی، و ترک دنیا و میل بعقبی	104
در مدح شاه اولیا سلطان اصفیا علی مرتضی علیه السلام میگوید	100
درضمانت بهشت مرکاتب کتاب راواسراراو فرماید	91
تنبیه در آنکه از غیرببری و بخود روی آوری تا درحجاب نمیری	87
تمثیل احوال آنهائی که بهر چه توجه پذیرند، رنگ آن گیرند و برای صورت میرند	130
در حکایت بیداری بیداردلان که تنبیه است بآگاهی ارباب عرفان و رهائی یافتن از خواب غفلت بی‬حاصلان	88
در خاتمه کلام و تاریخ سال اتمام و اظهار عجز و ناتوانی و معذرت	88