🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۹۶۴ : گفتم که ای جان خود جان چه باشد

(ثبت: 193575)

گفتم که ای جان خود جان چه باشد

ای درد و درمان درمان چه باشد

خواهم که سازم صد جان و دل را

پیش تو قربان قربان چه باشد

ای نور رویت ای بوی کویت

اسرار ایمان ایمان چه باشد

گفتی گزیدی بر ما دکانی

بر بی‌گناهی بهتان چه باشد

اقبال پیشت سجده کنانست

ای بخت خندان خندان چه باشد

بگشای ای جان در بر ضعیفان

بر رغم دربان دربان چه باشد

فرمود صوفی که آن نداری

باری بپرسش که آن چه باشد

با حسن رویت احسان کی جوید

خود پیش حسنت احسان چه باشد

تو شیری و ما انبان حیله

در پیش شیران انبان چه باشد

بردار پرده از پیش دیده

کوری شیطان شیطان چه باشد

بس خلق هستند کز دوست مستند

هرگز ندانند که نان چه باشد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا