🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
هوالمحبوب
هر چند به چهره رنگ خاکستر داشت
آبادی سبز خویش را باور داشت
او عاشق آواز پرستوها بود
شهری که هوای روستا در سر داشت
نسیم محمدجانی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (9):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (22):
تیر 28, 1395
سلام خانم محمدخانی (نسیم)
رباعی زیبایی بود ،پیام خوبی داشت، ضربه پایانیش هم خوب بود
اما نظر من اینه مصراع آخر از نظر معنی کمی احتیاج به ویرایش داره .
چون شهر اگر آرزوی روستا کنه کوچک و ضعیفتر میشه ، شهر همیشه از روستا آبادتره پس اگر بگویی
(آنکس که هوای روستا در سر داشت)
محدود به خودتون میشه که علاقه به روستا داری؛ و عالی میشه
موفق باشی
تیر 29, 1395
هزاران درود و سلام جناب حکیم
خیلی ممنونم از نقد و نظرتان ….بسیار قدردانم و بسیار آموختم.
فقط به عنوان خواننده (و نه سراینده شعر )نکته ای را به فرمایش اندیشمندانه تان اضافه می کنم :
زاویه نگاه شاعر در این رباعی از لحاظ بزرگی و کوچکی یا کم جمعیت و پرجمعیت بودن شهر و روستا نیست
خاکستری شدن رنگ شهر از دود ماشین و… او را به یاد زمانیکه در عین آباد بودن سبز بود و پر از آواز پرستوها میندازه و هوای روستا به سرش میزنه ….مثل پیری که هوای جوانی میکنه گاهی …معلومه که دوران پیری هم امتیازاتی داره به هر جهت …
صحبت از روستایی و شهری نیست در این سروده …
باز هم بسیار سپاسگزارم از لطف نگاه و توجهتان .
تیر 27, 1395
سلام به بزرگ بانوی سه گانی سرای سرزمینم
استاد سه گانی طارق، به شعر پاک خوش آمدید
ببخشید با گوشی همراه کامنت میگذارم و نمیدانم چرا نمی توانم از بخش شکلک ها استفاده کنم .
خوشحالم از حضورتون
در پناه خدا
کهکشانی گل تقدیم نکاه مهریانتان
تیر 27, 1395
سلام و درود بسیار استاد خراسانی ارجمند
من افتخارم به شاگردی در محضر خوبانی چون شماست و از حسن نظر و نگاهتان بسیار سپاسگزارم .
امیدوارم که مشغله های جور وا جور اجازه ی آموختن از این محفل ادبی را به ما بدهد .
تیر 27, 1395
سلام و عرض ادب و احترام
و عرض خیرمقدم و خوش آمد…
به شدت اسم تون برام آشناست
نمیدونم جایی اشعارتان را خوندم
یا سایتی و وبلاگی جایی بودیم..
خلاصه خوشحالم از حضورتون و شعرتون..
زنده باشین
یاحق
تیر 27, 1395
سلام و درود بی حدود نازنین سوگند عزیز
از قضا نام شما هم برایم آشناست
دو سه سالی است که در فضای مجازی و حقیقی فعالیتهای ادبی دارم …
بسیار سپاسگزارم مهربان
تیر 27, 1395
سلام مجدد عزیز دل…
به گمانم در گروه ادبی شعر ققنوس بودیم
یا شعر ایران
و حای دیگری حضور ذهن ندارم
اما همچنان از صبح درگیرم با ذهنم
تیر 29, 1395
هزاران درود و سلام نازنین
بله… در هر دو گروه کماکان بودم…
خوشحالم از اینکه اینجا از شما مهربان می خوانم.
زنده باشید.
تیر 27, 1395
تیر 29, 1395
هزاران درود و سلام
تیر 27, 1395
درود بر شما خانم محمد جانی ارجمند
بسیار زیبا سروده اید.
تیر 29, 1395
هزاران درود مهربانوی عزیر و فرهیخته…. بسیار ممنونم
تیر 27, 1395
سلام و عرض ادب
به شعر پاک خوش آمدید.
رباعی هدفمند و هنرمندانه تون رو خوندم و لذت بردم.
به استناد این رباعی میشه گفت مطمئنا از خوندن آثار بعدیتون هم لذت خواهیم برد.
برقرار باشید
تیر 29, 1395
هزاران درود و سلام جناب دانایی بزرگوار
خیلی ممنونم از خوشامدگویی و خوشحالم که مورد پسندتان بود این دلسروده…
ان شاالله که در این محفل پاک از شما و دیگر خوبان، خواهم آموخت.
پاینده باشید.
تیر 27, 1395
قبل از پیام خوش آمد گویی باید بگم عالی سرودید
درودها مهربانو
خوش آمدید به جمع شعر پاکی ها
تیر 29, 1395
هزاران درود و سلام و سپاس نازنین مینای عزیز…
خیلی ممنونم مهربان
تیر 28, 1395
دست مريزاد
عرض خيرمقدم
تیر 29, 1395
سلام و درود و سپاس بی حدود
تیر 30, 1395
سلامو درود بسیار زیباست و تصویر روستا از همه زیبا تر صاف و پاک تر
چراکه صداقت و صفا صمیمیت نوع دوستی و همنوایی که روستا می باشد
از شهر و از شهر نشینی رخت بر بسته اینجاست که بار دیگر دل هوای روستا
دارد روستای که ارامش در اوست وپاک از ازدهام دود و سر صدای زندگی
بی روح ماشینی
بار دیگر می ستایم این شعر واین بانوی بزر گوار را
تیر 30, 1395
هزاران درود و سلام و سپاس بسیار از حضور و نگاه مهربانانه تان .
خوشحالم که پسندیدید .
تیر 30, 1395
سلام مهربان صدیقه عزیز
خوش امدید به جمع پاکان
بسیار لذت بردم از حضور زیبا و شعر بااحساستان
زنده باشید
تیر 30, 1395
هزاران درود و سپاس بی حدود نازنین تابندۀ عزیز
پاینده باشی مهربان