🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دخترم سلام!
قرار بود پس از نُه ماه واندی که از سفر آمدی
پدرت ساز را شهناز کوک
وَ مادرت بهاتّفاقِ ملاحت سماعی کند
که زمین
آسمان
فرشتگان
حتّیٰ خدا را برقصاند!
مادرت کوچ
وَ تو از آمدن توبه کردی!
اکنون بی قرار
وعدهٔ قراری نمانده است
تو نیآمدی و او رفت
من ماندم و آن نیامدن و رفتن!
دخترم!
تنها گاهی از بهشت بهپدرت
سری بزن
پیغمبرانه پیغامی
از اطلسیِ خندههایِ مادرت بیآور
تا مرگ را بیشتر زندگی کنم
شاید خداخواست و منهم آمدم!
ــــــــــــــــــــــ
سیدمحمدرضالاهیجی
ساکوتی.هند
ــــــــــــــــــــــ
پ ن:
قالب: فرانوشت
اجرا:
توسط مخاطبی ناشناس
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (9):
اسفند 2, 1401
سلام سرکارخانم هاشمی
وقت بخیر
از لطف شما سپاسگزارم
شاگردی بیش نیستم
استادی بماند برای اهالی نااهل مجازآباد
اسفند 2, 1401
سلام استاد گرانقدر
شب خوش
از لطف و بزرگواری و شعر زیبای سرکارعالی سپاسگزار و خاکسارم
والا طبیعت نوشتاری هر فردی یک جورست استاد، به بزرگواری خودتان ببخشید اگر باعث کدورت خیال شما میشم، بالاخره نطفه هر شعر یا از شرایط و آرمان و ایدئولوژی خود سراینده ناشی میشه یا آنچه در محیط و اطراف و اجتماع اوست ضمن اینکه هرچه سروده می شود خود شاعر در آن نیست خیلی اوقات سوژگی اشعار مبنای بیرونی دارد!
عفو بفرمایید
اسفند 3, 1401
سلام و درود جناب دکتر مدهوش گرانقدر
شب خوش
از لطف و بزرگواری حضرتعالی سپاسگزارم
سلامت و سعادتمند باشید
اسفند 3, 1401
سلام و درود
شب خوش
از لطف شما سپاسگزارم
شاگردی دون پایه بیش نیستم
محبت دارید
البته نام کاربری مشخص نیست و نشناختم
اسفند 6, 1401
سلام و درود
شب خوش
از لطف و بزرگواری سرکارعالی سپاسگزارم
سلامت باشید
اسفند 11, 1401
سلام و درود ادیب گرانقدر سرکار خانم حسینی
شب خوش
از لطف حضور و محبت شما سپاسگزارم