🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
زیباییات شبیه سکوت تپانچهایست
که صید را به نیّت خون، خواب میکند
دلتنگیات شبیه صدای کمانچهایست
که پرده پرده قلب مرا آب میکند
ای همزمان صدا و سکوت وجود من
روز سیاه، جمع نقیضین، قند تلخ
من را درون شعر خودم غرق غرق کن
با یک نگاه آنی شاعرپسند تلخ
بگذار تا سکوت تو در اوج همهمه
من را برای گوش سپردن صدا کند
بگذار تا نبودن تو بین هیچکس
من را میان بودن در شعر جا کند
بگذار آب از سرمان بگذرد، عزیز
اینقدر حجم درد و جنون را وجب نکن
جغدانه در خراب خودم پرسه میزنم
خورشید را دوباره همآغوش شب نکن
از دیدن تناوب هر چیز خستهام
از گفتن تداوم هر درد عاجزم
حل کن عذاب و حسرت و تردید و خشم را
در اشکهای بغضکُش چشم قرمزم
من با کدام امید به آینده رو کنم؟
هستی مرا سپرده به دستان نیستی
امروزهای من عوضی میشوند، چون
معشوق من! تو هم توی دیروز نیستی
۱۳۹۹
سینا دژآگه
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (20):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (31):
مرداد 30, 1402
درود
بسیار لذت بردم از خواندن این اثر و باید به سینا جان دژاگه عزیز تبریک گفت به خاطر خلق این اثر زیبا
یک اثر منظوم بی نقص با ترکیب کلماتی که کنار هم زیبایی خود را نشان می دهد که هدفش مشخص است و به حاشیه کشیده نشده و پیوستگی و بافتمندی خود را حفظ کرده
و این شاعر اگاه به زیبایی حس دوگانگی درونی وجود خود را به بهترین نحو و بجا و درست و ظریف ترین شکل با انواع ارایه ی تضاد انتقال داده که تشخیص اینکه می تواند این حس را با چه ترفند فنی بیان کند جای تحسین دارد
صدا و سکوت،روز سیاه،قند تلخ،سکوت و همهمه،نبودن و بودن،خورشید و شب،هستی و نیستی،امروز و دیروز
با ارزوی درخشش روزافزون
موفق باشید
پاسخ
مرداد 31, 1402
سلام و عرض ادب برهان جاوید عزیز، شاعر اندیشمند
به خود میبالم که چنین دوستان ارزشمند و نکتهسنجی دارم. به دیدهی اغماض و مهربانی خواندهاید. سپاس از زحمتتان برای نقد و واکاوی این سیاهه. بهنیکویی به زیربنای شعر که همان تضاد و کشمکش دوگانههاست اشاره فرمودید.
باز هم سپاس
با آرزوی بهترینهای برای شما دوست ارجمندم🌺🌸🌺🌸
پاسخ
مرداد 30, 1402
سلام .. اینکه یک شعر دارای دو قافیه در هر بیت باشد را ” ذو القافیتین ” می گفتند . اما اینکه قافیه در شعری ضربدری باشد ، یعنی مصاریع فرد قافیه ی جدا از مصاریع زوج داشته باشند ، یادم نیست نام آرایه اش چه بود ؟ ( در بند اول این مورد به زیبایی رعایت شده )
بعدش این بیت توجهم را جلب کرد :
جغدانه در خراب خودم پرسه میزنم
خورشید را دوباره همآغوش شب نکن
علاوه بر اینکه جغدانه بودن یک کلمه ی جدید است ، خرابه نیز جهت میزان وزن به خراب تبدیل شده که البته علاوه بر توزین اثر ، به خاطر دومعنایی بودنش به کمک زیبایی کار آمده . و همچنین با خواب و خورشید نیز همآوایی دارد .
و مورد سوم هم در پاره ی آخر شعر توجه انگیز شد برایم . در این پاره قافیه تنها یک کلمه است که دوبار تکرار شده است ” نیستی ” و یکی از تبصره های قافیه نیز همین است که اگر یک واژه دو معنا بدهد ، می تواند دو قافیه محسوب شود و ایرادی ندارد . ( متاسفانه الان موردی به یادم نمی آید . غیر از یک بیت از شاهنامه که کلمه ی ” روان ” قافیه بود و الان هم یادم نیست .
با این همه نقدی هم به این شعر دارم که شورانگیز نیست و حداقل من یکی را دچار حس خاصی ننمود . و از سینا بیشتر از این ها توقع دارم که با توانایی خاصی که دارد ، خواننده های دیرپسندی مثل مانا را نیز با حس خود همراه کند . غم ، شادی ، غیرت ، حسرت ، شهوت ، عشق ، حیرت یا هر حسی دیگر که باید از تلاش شاعر در جان خواننده ی شعر برافروخته شود . و این شعر لااقل برای من برخلاف چند شعر پیشین این برانگیختگی را موجب نشد . و البته : ارادت به پسر باسواد و نیک اندیش ایلم همچنان باقی ست .
پاسخ
مرداد 30, 1402
درود خدمت صاحب اثر جناب سینا دژاگه و جناب مانا
مثالی را در ذهن خود یافتم که ذکر میکنم
آتش است این بانگ نای و نیست باد / هر که این آتش ندارد نیست باد
نیست باد اول به معنی نبودن جریان هوا و نیست باد دوم به معنی نیست شدن
با سپاس فرآوان از شما عزیزان🌺
پاسخ
مرداد 31, 1402
درود بر شما جناب قلیچخانی، شاعر ارزشمند
سپاس از شما برای آوردن مصداقی برای جناس تام برای قافیهی «باد»
همسو با فرمودهی شما و مانای عزیز میتوان به بیت دیگری از مولانا نیز اشاره کرد:
تو مگر خود مرد صوفی نیستی
نقد را از نسیه خیزد نیستی
زنده باشید🌸🌺🌸🌺
پاسخ
مرداد 31, 1402
سلام و عرض ادب مانای مانای ارجمند
سپاسگزار نگاه تیزبین و ژرفنگرتان هستم. مهر و لطف شما مایهی فخر صفحهی سیاهههای سیناست همین که این شعر در چرخهی نقد و واکاوی قرار گرفته است برایم یک دنیا ارزش دارد. زحمت کشیدید و مطالب ارزشمندی را نوشتید.
قوافی بند نخست در تقسیمبندی ساختاری چهارپاره باعنوان گونهی عمودی-موازی شناخته شده است. بهار ۴ چهارپاره به اینگونه سروده است. نمونهی آن:
بر شو ای رایت روز از در شرق
بشکف ای غنچهی صبح از بر کوه
دهر را تاج زرآویز به فرق
کامدم زین شب مظلم به ستوه
در ضمن میتوان مصرع اول و سوم بند نخست را دارای آرایهی موازنه در نظر گرفت، هرچند موازنه را تاکنون برای دو مصرع پیوستهی بیت دیدهام.
دربارهی لزوم شورانگیزی شعر با شما موافقم. بنده هم شعر منفعل را نمیپسندم. البته بهنظرم باید نخست سنگ محکی را برای شورمندی در نظر گرفت و طبق آن به قضاوت نشست، در غیر این صورت باید تنها به دستهبندی سلیقهای پرداخت. مانند زیبایی یا هر معیار کیفی دیگر میتوان شورانگیزی را نیز مبتنی بر مولفههایی دانست که بهگمانم تحلیل این ویژگیها را ممکن و معنادار میکند. برای بنده شورانگیزی یک شعر نه محتوایی بلکه بیشتر فرمیست. بازیهای زبانی، انحراف از زبان معمول و به رقص آمدن نامتعارف واژگان به هر شیوهای برای من شورانگیزست.
باز هم سپاس از طرح این نقد و گفتگو.
بنده هم به وجود آگاهیبخشتان افتخار میکنم.
پیروز باشید🌸🌺🌸🌺
پاسخ
مرداد 30, 1402
از دیدن تناوب هر چیز خستهام
از گفتن تداوم هر درد عاجزم
حل کن عذاب و حسرت و تردید و خشم را
در اشکهای بغضکُش چشم قرمزم
آفرین
سلام شاعر
عالی بود
در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
مرداد 31, 1402
سلام و عرض ادب استاد جان
سپاس از مهر حضورتان.
سایهتان مستدام🌸🌺🌸🌺
پاسخ
مرداد 30, 1402
درود بر شما
عالی بود
تضادها، تناسب ها و پارادوکس ها شاعرانه و لذت بخش بودند🌺👏👏👏👏👏
پاسخ
مرداد 31, 1402
سلام و عرض ادب بانو ایرانپور عزیز، شاعر زیباسرا
حضور پر مهرتان مایهی فخر این صفحه و بنده است. بر بنده منت نهادید.
زنده باشید🌸🌺🌸🌺
پاسخ
مرداد 30, 1402
دستمریزاد آقا سینای فرهیخته …
سروده ای منسجم، فاخر، دلنشین و ملموس را از شما خواندم و لذت بردم👏👏👏🌺🌺🌺
پاسخ
مرداد 31, 1402
سلام و عرض ادب جناب حجت، ادیب مهربان
خوشحالم که این سیاهه نیز مورد پسندتان است. به مهر و لطف میخوانید.
پاینده باشید🌸🌺🌸🌺
پاسخ
مرداد 30, 1402
سلام و عرض ادب
بسیار عالی بود
کلمه ها و بیت ها و کل شعر
فک کنم واژه ی خراب، خرابه بوده و اشتباه تایپی رخ داده
در ضمن کلمه ی جغدانه خیلی قشنگ بود
پاسخ
مرداد 31, 1402
سلام و عرض ادب بانو بیرانوند ارجمند
خوش آمدید و به مهر خواندید. سپاس از لطف و نظر ارزشمندتان.
در موردی که اشاره فرمودید اشکال تایپیای رخ نداده است. یکی از اشکال آشناییزدایی جابهجایی عناصر نحویست. باز یکی از راههای این جابهجایی استفاده از صفت در جایگاه اسم است. این خلاقیت زبانی (که بهندرت در آثار قدما یافت میشود) از بدعتهای موفق نیما و پیروان او بود. مثالهای از شعر اخوان:
«خالی هر لحظه را سرشار باید کرد از هستی»
«سرد سکوت خود را بسراییم»
زنده باشید🌸🌺🌸🌺
پاسخ
مرداد 30, 1402
دروها بر سما
جناب دژاگه نازتین
لذت بردم از رد قلم استوارتان
♡♡♡
خوب و بدم به خاطر بود و نبود توست
شادی و غم بهای مجاز و حقیقت است
من با تمام اینه ها ناله کرده ام
غمخنده ام ترانه گفت و شنود توست
برگرد و پس بده شب تنهائی مرا
با بی خیالی ام همه جا را عوض نما
سگ پرسه های وهم و خیال مرا بگیر
تجدید کن بهاته خودخواهی مرا
در کوپه قطار نگاهت نشسته اند
چندین و چند آدم بیگانه مثل من
تکرار صوت ممتد هنگام رفتن است
در لا به لای هر چمدانی که بسته اند
✍همینجوری
🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 31, 1402
سلام و عرض ادب جناب معصومی ارجمند و مهربان
خوش آمدید. قدردان مهر و لطفتان هستم. بداههی زیبایتان زینتبخش این صفحه است.
سرفراز باشید
🌸🌺🌸🌺
پاسخ
مرداد 30, 1402
درود بر شما .
موفق و مؤید باشید .
دردمندانه بود
برقرار باشید
🌹
پاسخ
مرداد 31, 1402
سلام و عرض ادب جناب خوشروی عزیز
سپاس از مهر نگاهتان. خوش آمدید.
پاینده باشید🌸🌺🌸🌺
پاسخ
مرداد 31, 1402
درودتان باد جناب استاد دژاگه ادیب گرانقدر🌞
چقدر زیبا و غمناک و دلنشین و موزون کلمات را به رقص شعر آوردید 🌺🌸✨☘️
حظ وافر بردم 🍀🌸
💫دلتنگیات شبیه صدای کمانچهایست
که پرده پرده قلب مرا آب میکند💫
زنده باد 👏👏👏👏👏👏💯🌸🌺
نویسا مانید وسبز باشید و سرفراز
🌱🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌱
پاسخ
مرداد 31, 1402
سلام و عرض ادب بانو سمیعی عزیز، شاعر مهر و ظرافت
سپاس از حضور گرمتان که مایهی فخرست. چون همیشه از سر لطف و مهر خواندهاید.
زنده باشید و در اعتلا🌸🌺🌸🌺
پاسخ
مرداد 31, 1402
درود بر شما
نمیدانم چرا دوست میداشتم بجای توی دیروز نیستی،
بخوانم: تو هم توی داستان نیستی!
شاید بخاطر این که خاصیت دیروزین دارد و همان وجه کنایی نیستی را.
کلکتان بذوق و نویسا🌸
پاسخ
شهریور 1, 1402
سلام و عرض ادب شاعر تنهای عزیز
مورد جالبی بود. سپاس از حضور ارزشمندتان🙏🌺🌸🌺🌸
مهرتان ماندگار
پاسخ
شهریور 1, 1402
درود بر شما
🌹🌹
پاسخ
شهریور 3, 1402
درود بر مهر شما جناب سیدحسینی عزیز
پایدار باشید چون سرو🌸🌺🌸🌺
پاسخ
شهریور 1, 1402
استاد دژاگه عزیز .لذت بردم .میتونم بگم ازدیدگاه بنده دراین سبک کار شما و مانا واقعا متفاوت است و میتوان ازسروده های شما دو عزیز چیزی کسب کرد و درسی و پیامی گرفت و آموخت .چیزی که من تابحال در کارهای شاعران معاصر دراین سبک ندیدم .اینکه صرفنظر از ریتمیک بودن سیر سروده تان زیبایی شناختی و معنا نیز وجود دارد که بعقیده من میتواند به رشد و همه پسند شدن این سبک کمک شایانی نماید
موفق باشید
پاسخ
شهریور 3, 1402
سلام و عرض ادب جناب حمادی عزیز
خوشحالم از اینکه مورد پسندتان قرار گرفته است. نظر لطف شماست و به مهر میخوانید. وجه اشتراکی را که بین کار بنده و مانا بیان فرمودید برام مایهی افتخارست. فکر میکنم برای من و ایشان مهمترین عنصر شعریت در چگونگی به کارگیری زبان نهفته است. امید که بتوانم به شایستگی میزبان نگاه شما دوستان عزیزم باشم.
در اوج باشید🌸🌺🌸🌺
پاسخ
شهریور 1, 1402
درود بر شما. بسیار عالی🌹🌹
پاسخ
شهریور 3, 1402
سلام و عرض ادب جناب سیار مهربان
خوش آمدید. از مهرتان بسیار مفتخر و خرسند شدم.
زنده باشید🌸🌺🌸🌺
پاسخ
شهریور 3, 1402
درودها جناب دژاگه بزرگوار. همیشه لذت میبرم از اشعارتون با واژگان ناتمامی که منحصر به خودتون هستند👏👏👏👏🌹
پاسخ
شهریور 4, 1402
سلام و عرض ادب بانو رحمانی ارجمند
حضورتان همیشه زیبا و مایه افتخارست. نظر شماست و سپاسگزارم.
سرفراز باشید🌸🌺🌸🌺
پاسخ
شهریور 3, 1402
درود بر شما
عالی بود🌹🌹🌹
پاسخ
شهریور 4, 1402
درودی پر مهر بر حضور جناب انصاری بزرگوار
افتخار دادید و به مهر خواندید عزیز.
زنده باشید🌸🌺🌸🌺
پاسخ
شهریور 11, 1402
🌹
درود بر شما شاعر گرانقدر
زیباییات شبیه سکوت تپانچهایست
که صید را به نیّت خون، خواب میکند
دلتنگیات شبیه صدای کمانچهایست
که پرده پرده قلب مرا آب میکند
🌺🌸🌺🌸🌺🌈💐
پاسخ
شهریور 12, 1402
سلام و عرض ادب بانو محبوب ارجمند
بر بنده منت نهادید و به مهر خواندید. سپاسگزارم.
زنده باشید🌸🌺🌸🌺
پاسخ
شهریور 21, 1402
پدرم تو گذشته جامونده
هنوزم فکر جنگ و خمپارس(ت)
خونه رو شکل پادگان کرده
مادرم خیلی وقته بیچارس(ت)
باخودش,با خداش, راحت نیس(ت)
مردی که جنس قلبش از سنگه
سی و چن(د)ساله که پدر داره
باخودش,با خداش,میجنگه
مادرم خیلی وقته بیچارست
بس که تنها تو خونه میشینه
شب میخواد پیش شوهرش باشه
شوهرش خواب جنگ و میبینه
مادرم با خداش نمیجنگه
اما ترسش همیشه پابرجاس(ت)
همیشه از عقایدش میگه
باورم شه جهنم اون دنیاس(ت)
#آرزوبیرانوند
خسته ام از خدای اجباری
«ترس» یعنی خدا,یه بی رحمه
من خدایی رو می پرستم که
خونوادم اونو نمی فهمه!
مجرمم توی پادگانی که
هرکسی با خداش,درگیره
مجرمی که نماز میخونه
اما قبلش وضو نمی گیره!
ما سه تا تو یه خونه ایم اما
عاشق خط و مرز و دیواریم
مومنای شگفت انگیزیم!
توو «یه» خونه «سه» تا خدا داریم!!!
پاسخ
شهریور 21, 1402
سلام و عرض ادب بانو بیرانوند ارجمند
سپاس از اشتراک این اشعار زیبا در پای «نیستی». دستمریزاد و درود بر شما.
زنده باشید🌸🌺🌸🌺
پاسخ
شهریور 21, 1402
درود بر تو آقا سینا
مثل همیشه عالی بود و دلنشین
نگاهت، قلمت، دنیات رو دوستدارم
و همهی اینها تازه و نو هست
پایدار باشی 🌷❤️
پاسخ
شهریور 21, 1402
سلام و عرض ادب آقا سیامک مهربان، شاعر زیباسرا
من هم مهر نگاه و لطف بیدریغتان را بسیار دوست دارم. خوش آمدید.
سرفراز باشید🌸🌺🌸🌺
پاسخ
شهریور 26, 1402
درود بر شما بزرگوار
احساس زیبایتان را خواندم و لذت بردم
شاد باشید
🌹🌹🌹
پاسخ
شهریور 26, 1402
سلام و عرض ادب جناب اخوان عزیز
بیشک مهربانانه خواندهاید. سپاس از لطفتان بزرگوار
زنده باشید🌸🌺🌸🌺
پاسخ
شهریور 27, 1402
_ دهانت را باز کن
_ می دانی دکتر ،
تمام این تبخال از دق داعش است ؟
تو فکر کن
وقتی درد به دکلمه وُ ستم به سرود وُ
خفت به خواب نمی رسد ،
چه مضیق مرگبار ی ست !!
_ تو شیشه می کشی مردک ؟
_ شیشه نمی کشم از قرار
شیشه ی عمر کبوتری اما،
در دلم می شکند هر شب !!
آه دکتر نبضم اینجا میان دست تو می تپد
یا سنگری در سارایوو ؟
نمی دانم ….
نمی دانم و هنوز این هنگ خسته از جنگ ،
غریق اشک کودکان کوبانی ست .
بچکان ماشه را لعنتی !!!
من سوگوار آن سرباز بی پوتینم
در کوههای بازی دراز
و درین کافه ی بوسه و لاس
آرام و قرارم نیست .
_ دهانت را باز کن
_ می دانی دکتر ،
اصلا مرض واگیری ست شعر :
به خواب هر زنی که می روی ،
بالشش گاوخونی گریه می شود !
شیشه نکشیدم اما
تصویر ناتمام ماه
در برکه ی چشم آن دختر افغان را
یادم هست .
_ تا صبح چنان شاعرم کرد ،
که با دود سیگار
نام خدایان قریش را
در هوا می نوشتم .
_ دهانت را باز کن ،
این اراجیف که می بافی
نانت را آجر می کنند .
_ آه گوش کن :
پچ پچی انگار از ته این غار می شنوم .
من به این تخم کفتر و تار سوری مشکوکم عمروعاص !!
گلوی هبل زخمی ست
و جگر این مرد هاشمی ، داروی هزار درد ناسور ….
_ دهانت را باز کن … لدفا
_ آه دکتر اینقدر خار در چشم منست
که در بادیه های بی هاجر نیست
و جهل این جماعت
که گناه مرا بر طبل ستاره می کوبند!
استخوانی ست در گلوی این شعر
مرا شیشه ای بخوان
بلی که بلاگردان این بوم و بر بی بارانم .
مرا چه فرض کرده ای دکتر ؟؟؟
داغی تنم از هرم هیروشیماست
نم گونه هایم ، از اثر سیل معمولان !
به این میز و منشی چه می نازی ؟
من صدای پیامبری هستم
که دستش را به بیعت شکسته اند
تبرم کو ؟؟
هر لحظه نمرود نابکاری
مرا به آتش پرتاب می کند !!
سواد و سودای زنی بودم در زنده رود
که هرشب
در شعرم به چله می نشست و
چشمش از سرمه ی حلاج سیاه شد !!!
_ لطفااااااا مررررریض بعدی …
سلام سیناجان
زحمت ویرایش این اثر با شما ❤😘
منتظرم تا سینا ، سرود مانا را تذهیب و تهذیب بفرمایند ❤❤❤
پاسخ
شهریور 27, 1402
سلام و عرض ادب مانای عزیز
خوشحالم که لذت و سعادت خواندن این شعر زیبا نصیبم شده است. رحمت است، بهروی چشم در حد وسع درخدمتم… متن ویراسته را در تلگرام خدمتتان ارسال خواهم کرد.
زنده باشید❤️🌺🌸🌺
پاسخ
شهریور 27, 1402
سلام
شاهکاری در قالب چهارپاره
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👏🌹🌿
پاسخ
شهریور 27, 1402
سلام و عرض ادب استاد خراسانی مهربان
نظر لطف و مهر شماست. بندهنوازی میفرمایید.
مهرتان پرفروغ🌸🌺🌺🌸
پاسخ
شهریور 28, 1402
سلام عرض ادب و احترام
ماشاالله به این قلم زیبا
پاسخ
شهریور 28, 1402
سلام و عرض ادب بانو ترکاشوند مهربان
درود بر نگاه زیبابین شما و سپاس از حضور ارزشمندتان.
زنده باشید🌺🌸🌺🌸
پاسخ
مهر 6, 1402
سلام و درودخدمت برادربزرگوارم جناب دژآگه بسیار زیبا ودلنشین سروده اید لذت بردم از اینهمه لطافت وشوروشعور👏👏👏👏🌹🌹🌹
پاسخ
مهر 7, 1402
سلام و عرض ادب خدمت شما خواهر مهربانم
سپاس از مهر و لطفتان بزرگوار. حضور ارزشمندتان را ارج مینهم.
زنده باشید🌸🌺🌸🌺
پاسخ
مهر 22, 1402
درود و عرض ادب
بسیار عالی بود شاعر گرامی ،
سپاس فراوان نثارتان
🌹🌷🌷🌷🌺🌷🌹
پاسخ
بهمن 2, 1402
سلام و عرض ادب جناب رشیدپور ارجمند
عالی نگاه مهربان شماست.
زنده باشید🌺🌸🌺🌸
پاسخ
بستن فرم