🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

سِمیرُمی

(ثبت: 208400)

برای هوشنگ کشاورز

 

با سُم‌ضربه‌ی رقصانِ اسبش می‌گذرد
از کوچه‌ی سرپوشیده
سواری،

بر تَسمه‌بندِ قَرابینش
برقِ هر سکّه
ستاره‌یی
بالای خرمنی
در شبِ بی‌نسیم
در شبِ ایلاتیِ عشقی.

 

چار سوار از تَنگ دراومد
چار تفنگ بر دوشِشون.

 

دختر از مهتابی نظاره می‌کند
و از عبورِ سوار
خاطره‌یی
همچون داغِ خاموشِ زخمی.

 

چارتا مادیون پُشتِ مسجد
چار جنازه پُشتِشون.

 

شهریورِ ۱۳۵۴

 

 

 

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا