🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

شمارهٔ ۵۲ : خوش آن شبی که کنم مست دیده بانش را

(ثبت: 178874)

خوش آن شبی که کنم مست دیده بانش را

به دست بوسه دهم خاک آستانش را

حدیثی از گل رخسار او که می گوید؟

که همچو غنچه پر از زر کنم دهانش را

گلی که نیست به فرمان او، چو نافرمان

برآورم ز پس سر برون زبانش را

شهید باده چو خواهید جان نو یابد

به چوب تاک بسوزید استخوانش را

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا