🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
اسماعیل علیخانی در پول میکاپ و کت و دامن و شلوار نداشت
درو بر شما🌺
متشکرم زنده باشید🌺
درود بر شما با آرزوی توفیق الهی 🌹🌹
مهدی سیدحسینی در با مردم بی درد ندانی که چه دردی ست؟!
درود استاد خراسانی بزرگوار زیبا و خاطره غم انگیزی بود روحشون قرین رحمت الهی سلامت
طارق خراسانی در ;کیجائون (دختران) شمه روز موارکا … (شعر مازندرانی با ترجمه فارسی)
سلام دوست شاعرم سحرگاه فرصتی شد تا به دفتر شما آمده و شعر زیبای
اعضا تایید شده: 1773
تعداد اشعار: 26584
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146435
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
حق پرستی، قطره را در کار دریا کردن است
خودشناسی، بحر را در قطره پیدا کردن است
بی وجود حق ز خود آثار هستی یافتن
ذره ناچیز بی خورشید پیدا کردن است
ترک دنیا کرده را باطن مصفا می شود
چشم پوشیدن ز اوضاع جهان، وا کردن است
صلح دادن سبحه و زنار را با یکدگر
رشته سر در گم توفیق پیدا کردن است
در حجاب خامشی با روح گلشن همزبان
طوطیان را در پس آیینه گویا کردن است
گر رسد باد مخالف، ور وزد باد مراد
بادبان کشتی ما دل به دریا کردن است
سینه را از خار خارکین مصفا ساختن
جمع کردن خار و خس، در چشم اعدا کردن است
بر زمین از سالکان گرمرو جستن نشان
نقش پای موج را در بحر پیدا کردن است
سر به زیر بال بردن بلبلان را در بهار
غنچه محجوب را در پرده رسوا کردن است
دیده یعقوب می باید برای امتحان
کار بوی پیرهن هر چند بینا کردن است
چون توان خاطرنشان طفل طبعان ساختن؟
این تماشاها که در ترک تماشا کردن است
نیست ناقص را کمالی بهتر از اظهار عجز
دستگیر ناشناور، دست بالا کردن است
آستین بر گوهر عبرت فشاندن مشکل است
ورنه صائب را چه پروای تماشا کردن است؟
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم