🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۱۱۸ : بی تزلزل نیست هرکس چون علم استاده است

(ثبت: 172409)

بی تزلزل نیست هرکس چون علم استاده است

عشرت روی زمین از مردم افتاده است

تشنه چشمان بحر را سازند در یک دم سراب

حسن محجوب تو چون آیینه را رو داده است؟

با تهیدستان ندارد سختی ایام کار

سرو بی حاصل ز سنگ کودکان آزاده است

پای موران بند بر آیینه نتوان شدن

از قبول نقش، لوح سینه ما ساده است

گر چه می دانند دامان وسایل زاهدان

بیش عارف پرده بیگانگی سجاده است

آه مظلومان کند اولاد ظالم را کباب

پله این ناوک دلدوز دور افتاده است

حرص، صائب در بهاران است بی برگ و نوا

برگ عیش قانعان در برگریز آماده است

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا