🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۲۲۶ : خط سنگین دل بهای لعل جانان را شکست

(ثبت: 172517)

خط سنگین دل بهای لعل جانان را شکست

دیده از حق نمک بست و نمکدان را شکست

گر چه از خط معنبر در سیاهی غوطه زد

می توان زان لب خمار آب حیوان را شکست

چون سهیل از دیدن او بود روشن دیده ها

از چه رو خط رنگ آن سیب زنخدان را شکست؟

شد مسلسل حلقه زنجیر، مجنون مرا

هر قدر مشاطه آن زلف پریشان را شکست

شوخی چشم غزالان پای خواب آلود شد

چشم او تا بر میان دامان مژگان را شکست

سخت رویی جنگ دارد با محبت، ورنه من

می توانستم در این باغ و بستان را شکست

شد کتان را خار پیراهن فروغ ماهتاب

حسن او از بس که بر هم ماه تابان را شکست

جمع تا کردیم خود را نوبهاران رفته بود

در لباس غنچه می بایست دامان را شکست

از هجوم داغ صائب ماند آهم در جگر

جوش گل بال و پر مرغ گلستان را شکست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا