🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
طارق خراسانی در ;کیجائون (دختران) شمه روز موارکا … (شعر مازندرانی با ترجمه فارسی)
سلام دوست شاعرم سحرگاه فرصتی شد تا به دفتر شما آمده و شعر زیبای
سلامودرود سپاس از مهر وجودتان در این صفحه در پناه خدا 🌹
اسماعیل علیخانی در مرا پاک بنوش
سلام و احسنت استادجان🌺
سلام مجدد تو که و به می تونن بلند حساب بشن اختیاراته و اشکالی هم ایجاد
سلام خوشا به سعادت شما بنده اخیرا توفیق نشده ۳۲ سال پیش ایشان رو از فاصله دیدم
اعضا تایید شده: 1773
تعداد اشعار: 26584
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146431
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
سبزه خط صفحه رخسار جانان را گرفت
طوطی خوش حرف از آیینه میدان را گرفت
بوسه را بر عارضش جا از هجوم خط نماند
سبزه بیگانه آخر این گلستان را گرفت
خط مشکین نیست گرد آن عقیق آبدار
آه و دود تشنه ما آب حیوان را گرفت
نیست پروای ملامت حسن وعشق پاک را
هاله در آغوش رسوا ماه تابان را گرفت
ساده کرد از بخیه انجم بساط چرخ را
صبح از تیغ که این زخم نمایان را گرفت؟
باد چوگان امیدش خالی از گوی مراد
هر که از دست من آن سیب زنخدان را گرفت
آنچنان کز جوش سنبل، چشمه ناپیدا شود
پرده خواب پریشان چشم گریان را گرفت
راست بوده است این که ریزد درد بر عضو ضعیف
خون ناحق کشتگان بحر، مرجان را گرفت
روی دست پرسش گردون مخور، کز لطف نیست
برق آتشدست اگر نبض نیستان را گرفت
می شود گرداب حیرت حلقه چشم غزال
گر چنین خواهد سرشک ما بیابان را گرفت
اختیاری نیست لطف عشق با سرگشتگان
گوی غلطان اختیار از دست چوگان را گرفت
بی نیازیهای حق روزی که دامن برفشاند
گرد حاجت دامن صحرای امکان را گرفت
در چنین وقتی که می باید گزیدن دست و لب
صائب از ما چرخ بی انصاف، دندان را گرفت
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم