🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۴۰ : چشم امید به مژگان‌تر خود داریم

(ثبت: 169709)

چشم امید به مژگان‌تر خود داریم

روی خود تازه به آب گهر خود داریم

به گل ابر بهاران نبود دهقان را

این امیدی که به دامان‌تر خود داریم

چیست فردوس که در دیدهٔ ما جلوه کند؟

ما گمانها به غرور نظر خود داریم!

گوشهٔ دامن خالی است، که چشمش مرساد!

آنچه از توشهٔ ره بر کمر خود داریم

خشک گردید و نشد طفلی ازو شیرین کام

خجلت از نخل دل بی ثمر خود داریم

زانهمه قصر که کردیم بنا، قسمت ما

خشت خامی است که در زیر سر خود داریم

شعله از عاقبت سیر شرر بی‌خبرست

چه خبر ما ز دل نوسفر خود داریم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا