🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۴۱۷ : قد موزون تو روزی که به جولان برخاست

(ثبت: 172708)

قد موزون تو روزی که به جولان برخاست

هر که را بود دلی، از سر ایمان برخاست

خار خار دلم از سینه نمایان گردید

بخیه تنگ رفویم ز گریبان برخاست

شرم عشق است که پامال نگردد هرگز

لاله افکنده سر از خاک شهیدان برخاست

که دگر ز اهل کرم رحم به محتاج کند؟

ابر با دیده خشک از لب عمان برخاست

بر دل غنچه اگر خورد نسیمی گستاخ

شور محشر به دل بیضه ز مرغان برخاست

همت آبله پای طلب را نازم!

که به مشاطگی خار مغیلان برخاست

زد همان روز که با غنچه محجوب تو لاف

قفل شرم از دهن پسته خندان برخاست

همدمی سیر مقامات نفرمود او را

نی ما تا به چه طالع ز نیستان برخاست

بگسل از اهل کرم تا شودت پایه بلند

صدف از خاک به یک ریزش نیسان برخاست

قالبی نیست سخن سنجی ما چون طوطی

بلبل ما ز دل بیضه غزلخوان برخاست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا