🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۴۵۸ : سنگ در دیده ارباب بصیرت گهرست

(ثبت: 172749)

سنگ در دیده ارباب بصیرت گهرست

خاک در پله میزان قناعت شکرست

حسن را نشو و نما از نظر پاک بود

آبروی چمن از شبنم روشن گهرست

دیده بد به تو ای ترک ختایی مرساد!

که بدخشان ز لب لعل تو خونین جگرست

کشتی از باد مخالف متزلزل گردد

دل به جا نیست کسی را که پریشان نظرست

از فضولی است ترا دست تصرف کوتاه

بهله قالب چو تهی کرد مقامش کمرست

آنچه مانده است ز ته جرعه عمرم باقی

خوردنش خون دل و ماندن او دردسرست

می کند قطع به سر، راه طلب را صائب

هر که چون سوزن فولاد حدیدالبصرست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا