🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۴ : می توان در زلف او دیدن دل بی تاب را

(ثبت: 171305)

می توان در زلف او دیدن دل بی تاب را

پرده پوشی چون کند شب گوهر شب تاب را

غیرت طاق دلاویز خم ابروی او

همچو ناخن می خراشد سینه محراب را

دیده حسرت عنان عمر نتواند گرفت

هیچ دامی مانع از جولان نگردد آب را

چون عنانداری کنم دل را، که چشم شوخ او

شهپر پرواز می گردد دل بی تاب را

در لباس عاریت چون ابر آرامش مجو

برق زیر پوست باشد جامه سنجاب را

خاکیان را بحر رحمت می کند روشنگری

موجه دریاست صیقل، ظلمت سیلاب را

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (1):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا