🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۵۱۶ : بند و زندان گرامی گهران از جاه است

(ثبت: 172807)

بند و زندان گرامی گهران از جاه است

یوسف ما به عزیزی چو رسد در چاه است

راستان از سخن خویش نگردند به تیغ

شمع تا کشته شدن با همه کس همراه است

هر قدر جامه او بر قد سروست دراز

جامه سرو سهی بر قد او کوتاه است

به چه امید کسی از وطن آید بیرون؟

منزل اول یوسف چو درین ره چاه است

خال شبرنگ بر آن گوشه ابرو صائب

عارفان را به نظر نقطه بسم الله است

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا