🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۶۴۳ : هر که از اهل جهان گوشه عزلت نگرفت

(ثبت: 172934)

هر که از اهل جهان گوشه عزلت نگرفت

رفت از دست و رگ خواب فراغت نگرفت

وحشت روی زمین زیر زمین خواهد یافت

هر که در روی زمین خوی به وحدت نگرفت

آمد انگاره و انگاره از این عالم رفت

هر که اندام ز سوهان نصیحت نگرفت

رفت بر باد فنا عمر گرامی افسوس

پیش این شمع کسی دست حمایت نگرفت

هر که در مجلس می گریه مستانه نکرد

خون دل خورد و گلاب از گل صحبت نگرفت

فقر مشاطه جو دست که دست از زر و سیم

تا نگردید تهی، دامن شهرت نگرفت

آفت زندگی و راحت مردن را دید

خضر از تشنه لبان آب ز خست نگرفت

صائب این با که توان گفت که با چندین درد

خبر از ما یکی از اهل مروت نگرفت

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا