🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۶۶۰ : ترا که عالم آیینه عالم آب است

(ثبت: 172951)

ترا که عالم آیینه عالم آب است

چه احتیاج به تحصیل باده ناب است؟

به گرد راز دل ما که می تواند گشت؟

خزینه گهر ما به مهر گرداب است

ز عشق اگر نکنم گریه، نیست بیدردی

غبار خاطر من سنگ راه سیلاب است

ز چهره گل سیراب، رنگ شد سفری

هنوز شبنم بیدرد در شکرخواب است

دری که بر رخ زاهد به گل برآوردند

به چشم مردم ظاهرپرست محراب است

گرفته است تب احتیاج عالم را

مدار چرخ تنک مایه هم به دولاب است

ز سیل حادثه دلهای روشن آسوده است

درین خرابه متاعی که هست مهتاب است

چرا صدف نکند چاک، سینه را صائب؟

درین زمانه که گوهرشناس نایاب است

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا