🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
اسماعیل علیخانی در مرا پاک بنوش
سلام و احسنت استادجان🌺
سلام مجدد تو که و به می تونن بلند حساب بشن اختیاراته و اشکالی هم ایجاد
سلام خوشا به سعادت شما بنده اخیرا توفیق نشده ۳۲ سال پیش ایشان رو از فاصله دیدم
سلام استادجان متشکرم🌺
حمید گیوه چیان در رخ
درود استاد جان سپاس بیکران وجودتان غرق نور و عشق خداوند شاد و سلامت باشید🙏🙏🙏
اعضا تایید شده: 1773
تعداد اشعار: 26577
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146485
ترک خودی مراد ز قطع مراحل است
این بار هر کجا فتد از دوش منزل است
آب ستاده رشته برون آورد ز پا
بگسل ز همرهی که گرانجان و کاهل است
یکرنگ دل چو شد تن خاکی گهر شود
دل متحد به جسم چو شد مهره گل است
دست از خودی بشوی که در دفتر وجود
فردی که در حساب بود فرد باطل است
شهرت بود ز ریزش اگر مطلب کریم
در چشم بی نیازی ما کم ز سایل است
در زیر سقف چرخ نفس راست ساختن
آسوده زیستن ته دیوار مایل است
گیراترست خلق خویش از خون بیگناه
دامن کشیدن از گل بی خار مشکل است
چون زخم، سینه چاک برون می دود ز پوست
خونم ز بس که تشنه شمشیر قاتل است
گفتار جاهلان ز شنیدن بود فزون
خرجش ز دخل بیش بود هر که غافل است
با قامت خمیده جوانانه زیستن
در زیر تیغ بال فشانی ز بسمل است
تسلیم شو که عقده دل را گشادگی
بی برگریز ناخن تدبیر مشکل است
صبح از ستاره ساخت تهی دامن فلک
کم نیست دانه بهر زمینی که قابل است
از خوشه راز دانه مستور فاش شد
گل می کند ز تیغ زبان هر چه در دل است
از خاک دلنشین نتوان برگرفت دل
بیرون شدن ز کوی خرابات مشکل است
صائب هزار بار به از عقل ناقص است
در چشم امتیاز جنونی که کامل است
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم