🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۹۸۹ : نور شکوه حق ز مقابل رسیده است

(ثبت: 173280)

نور شکوه حق ز مقابل رسیده است

وقت شکست آینه دل رسیده است

آب ستاده آینه زنگ بسته است

بیچاره رهروی که به منزل رسیده است

با جذبه محیط همان در کشاکش است

هر چند موج بر لب ساحل رسیده است

ما را به عیب لاغری از صیدگه مران

کز تار سبحه فیض به صد دل رسیده است

تا شعله می زند به میان دامن سفر

صد کاروان شرار به منزل رسیده است

تا گوهر وجود ترا نقش بسته است

جان محیط بر لب ساحل رسیده است

صد پیرهن عرق گل خورشید کرده است

تا میوه وجود تو کامل رسیده است

این خوش غزل ز فیض سعیدای نقشبند

صائب ز بحر دل به انامل رسیده است

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا