🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۰۳۰ : چشمم به دستگیری لطف جیب نیست

(ثبت: 173321)

چشمم به دستگیری لطف جیب نیست

نبضم رهین منت دست طبیب نیست

(در بحر فکر از سر اخلاص می روم

باشد یتیم اگر گهر من غریب نیست)

(مقراض می کنیم به یک حرف زلف بحث

رعناست سرو اگر چه، ولی جامه زیب نیست)

(در شمع بین که چون سرش افتاد زیر پا

یک پله فراز جهان بی نشیب نیست)

(صد بوسه از لب تو لب جام می گرفت

یک بوسه قسمت لب این بی نصیب نیست)

(دست و بغل به خرمن گل رفته ایم ما

چون خرمن سرین تو آغوش زیب نیست)

دل می برد ز کف در و دیوار خانه ات

گلمیخ آستان تو بی عندلیب نیست

(صائب نمی زند نمکی بر جراحتم

حسنی که همچو دانه آدم فریب نیست)

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا