🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۰۷ : می کند پامال، تن آخر دل آسوده را

(ثبت: 171498)

می کند پامال، تن آخر دل آسوده را

می شود دامن کفن این پای خواب آلوده را

جز پشیمانی ندارد حاصلی طول امل

چند پیمایی مکرر این ره پیموده را؟

آن که دارد آرزوی راه بی پایان عشق

کاش می دید این دل و دست و قدم فرسوده را

می کشد در حلقه فرمان به اندک فرصتی

گوشمال آسمان، گوش سخن نشنوده را

از دل شب می کند در یوزه روز سیاه

دید تا ماه تمام آن روی مشک اندوده را

دل چو غافل شد ز حق، فرمان پذیر تن شود

می برد هر جا که خواهد اسب، خواب آلوده را

کی برابر می کنم صائب به ماه و آفتاب؟

چهره بر آستان خاکساری سوده را

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا