🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۱۴۹ : چشمی که نظرباز به آن طاق دو ابروست

(ثبت: 173440)

چشمی که نظرباز به آن طاق دو ابروست

دایم دو دل از عشق چو شاهین ترازوست

بی نرگس گویا، به سخن لب نگشاییم

ما را طرف حرف همین چشم سخنگوست

بس خون که کند در دل مرغان چمن زاد

این حسن خداداد که با آن گل خودروست

در پرده بینایی من نقش دویی نیست

هر داغ پلنگم به نظر دیده آهوست

تا غنچه نگردیم دل ما نگشاید

در خلوت ما رطل گران کاسه زانوست

در روز به مجلس مطلب دختر رز را

صحبت به شب انداز، که صحبت گل شب بوست

صائب چه خیال است که از سینه کند یاد؟

هر دل که گرفتار در آن حلقه گیسوست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا