🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۲۰۶ : تا سپهر کبود سیارست

(ثبت: 173497)

تا سپهر کبود سیارست

سینه آیینه دار زنگارست

گوشه امن، سینه هدف است

پله عافیت سر دارست

سبزه در دست و پای افتاده است

خار، بالانشین دیوارست

خر عیسی به گل فرو رفته است

دور دجال برق رفتارست

خاکساری حصار عافیت است

کوتهی پشتبان دیوارست

اعتبار از میان چو برخیزد

بیضه مور، مهره مارست

از تف آه آسمان سیرم

کهکشان همچو نبض بیمارست

دهن صبح پر ز خون شفق

چون نگردد، که راست گفتارست

دام گردون به خاک پوسیده است

یک رم آهوانه در کارست

تو ملایم نگشته ای صائب

ورنه سیر سپهر هموارست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا