🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۲۲ : می کند عشق گران تمکین، سبک جانانه را

(ثبت: 171513)

می کند عشق گران تمکین، سبک جانانه را

شمع می گردد در اینجا گرد سر پروانه را

کعبه را ده روز در سالی بود هنگامه گرم

موسم خاصی نباشد زایر بتخانه را

عشق عالمسوز دل را از زمین گیری رهاند

سوختن شد باعث نشو و نما این دانه را

همچو مسجد چشم بر راه چراغ وقف نیست

باده روشن چراغان می کند میخانه را

تشنه چشمان را نسازد سیر الوان نعم

نیست از کیفیت می نشأه ای پیمانه را

از جگرداری گل بی خار گردد خارزار

از نیستان نیست پروا جرأت شیرانه را

این زمان رطل گران من بود هر قطره می

می کشیدم من که چون مینا به سر میخانه را

از جمال حور و غلمان چشم حق بین بسته اند

زال دنیا چون فریبد همت مردانه را؟

خون رحمت را نهال خشک می آرد به جوش

می کند تر دست، زلف یار آخر شانه را

می زداید زنگ کلفت از دل عشاق، عشق

نیست غیر از داغ صائب روزن این غمخانه را

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا