🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۴۲۲ : بس که دل افسرده زین دریای پرنیرنگ شد

(ثبت: 173713)

بس که دل افسرده زین دریای پرنیرنگ شد

چون صدف هر قطره آبی که خوردم سنگ شد

تا رهم در عالم بی منتهای دل فتاد

آسمان چون حلقه فتراک بر من تنگ شد

بوریای فقر پیش مردم بالغ نظر

از شکوه بی نیازیهای من اورنگ شد

داشت چون طوطی نهان در زنگ، خودبینی مرا

چشم پوشیدم ز خود، آیینه ام بی زنگ شد

خاکیان را رحمت حق می کند پاک از گناه

سیل با دریا به اندک فرصتی یکرنگ شد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا