🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
علی معصومی در دوباره بر می گردم
درودهای بیکران عالم محضر خداست هستی جای گنجایش او را ندارد که او محاط بر هستی است
اسماعیل علیخانی در پول میکاپ و کت و دامن و شلوار نداشت
درو بر شما🌺
متشکرم زنده باشید🌺
درود بر شما با آرزوی توفیق الهی 🌹🌹
مهدی سیدحسینی در با مردم بی درد ندانی که چه دردی ست؟!
درود استاد خراسانی بزرگوار زیبا و خاطره غم انگیزی بود روحشون قرین رحمت الهی سلامت
اعضا تایید شده: 1773
تعداد اشعار: 26584
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146436
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
در دل شب هر که جامی از می احمر زند
صبحدم با آفتاب از یک گریبان سرزند
وقت رفتن زردرویی می برد با خود به خاک
هر که چون خورشید تابان حلقه بر هر در زند
بایدش اول به گردن خون صدبلبل گرفت
کوته اندیشی که در گلزار گل بر سر زند
داغ محرومی بر آرد دود از خرمن مرا
شمع چون پروانه را آتش به بال و پر زند
ناامیدی را به خود خواند به آواز بلند
جز در دل حلقه هر کس بر در دیگر زند
آب حیوان شهنشاهان بود اجرای حکم
قطره بیهوده در ظلمات اسکندر زند
خشک چون موج سراب از شوره زار آید برون
غوطه گر لب تشنه دیدار در کوثر زند
طی شد ایام جوانی از بناگوش سفید
شب شود کوتاه چون صبح از دو جانب سرزند
سگ به یک در قانع از درها شد و نفس خسیس
حلقه دم لا به هر دم بر در دیگر زند
صائب از تیغ زبان هر جا شود گوهرفشان
مهر خاموشی به لب شمشیر از جوهر زند
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم