🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۷۳۲ : گوش شو هر جا سخن را ساز نتوانی نمود

(ثبت: 174023)

گوش شو هر جا سخن را ساز نتوانی نمود

مهر بر لب زن دلی گرباز نتوانی نمود

بر میاور سر ز جیب خامشی چون شمع روز

گر سر خود را فدای گاز نتوانی نمود

بیقراری می رساند شهپر توفیق را

بال بر هم زن اگر پرواز نتوانی نمود

پا به دامان اقامت، سر به زیر بال کش

پنجه چون در پنجه شهباز نتوانی نمود

حسن در دلهای روشن می نماید خویش را

آه اگر آیینه را پرداز نتوانی نمود

نیست صائب کم ز قدرت در مقام خویش عجز

بر زمین نه ساز را گر ساز نتوانی نمود

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا