🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۷۶۳ : سرکشی از زلف آن خودکام می باید کشید

(ثبت: 174054)

سرکشی از زلف آن خودکام می باید کشید

وحشت چشم غزال از دام می باید کشید

می به روی تازه رویان نشأه دیگر دهد

در بهاران باده گلفام می باید کشید

این که گردن می کشی چون شیشه، ای زاهد زدور

تا برآیی زین کشاکش جام می باید کشید

روز نورانی بود مستغنی از شمع و چراغ

باده روشن به وقت شام می باید کشید

می توان خوردن به شیرینی شراب تلخ را

از لب شکرلبان دشنام می باید کشید

محتسب در نوبهاران منع ما از باده کرد

انتقام از مرغ بی هنگام می باید کشید

منتی کز بوسه او می کشیدم پیش ازین

این زمان از نامه و پیغام می باید کشید

چاره چشم گرانخواب است صائب شور عشق

با نمک تلخی ازین بادام می باید کشید

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا