🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۸۰۷ : کسی تا کی به دامان شب و آه سحر پیچد؟

(ثبت: 174098)

کسی تا کی به دامان شب و آه سحر پیچد؟

به تحقیق خبر تا چند در هر بیخبر پیچد؟

نسازد مرگ بی شیرازه اوراق وجودش را

خیال غنچه او هر که را بر یکدگر پیچد

حباب از عهده تسخیر دریا برنمی آید

خموشی چون بساط شکوه را بر یکدگر پیچد؟

مگر از گرم رفتاری بسوزد دامن، ورنه

که دارد آنقدر فرصت که دامن بر کمر پیچد؟

دلیل تنگ طرفیهاست اظهار ملال خود

من و آهی که از دل چون برآید در جگر پیچد

در آن گلشن که از هر خار صد گل می توان چیدن

چرا چون تاک کس هر لحظه بر شاخ دیگر پیچد؟

زپای عقل صائب هیچ کاری بر نمی آید

مگر شوق این ره خوابیده را بر یکدگر پیچد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا