🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سلام خوشا به سعادت شما بنده اخیرا توفیق نشده ۳۲ سال پیش ایشان رو از فاصله دیدم
سلام استادجان متشکرم🌺
حمید گیوه چیان در رخ
درود استاد جان سپاس بیکران وجودتان غرق نور و عشق خداوند شاد و سلامت باشید🙏🙏🙏
حمید گیوه چیان در رخ
درود و سپاس از حضور سبزتان شاد و سلامت باشید.🙏🙏🙏
طارق خراسانی در قتل های زنجیره ای
سلام ودرود زیباست 🌹
اعضا تایید شده: 1773
تعداد اشعار: 26577
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146483
به اندک فرصتی روشندل از جان سیر می گردد
نفس تار است سازد صبح صادق پیر می گردد
ندارد کیمیایی چون محبت عالم امکان
که خون از مهر در پستان مادر شیر می گردد
چه باشد جان که نتوان بی دریغ افشاند بر جانان؟
کم از خاک است هر خونی که دامنگیر می گردد
چرا از خاکمال چرخ اندیشم، که چون گوهر
مرا گرد یتیمی باعث تعمیر می گردد
زمن هر پاره دل در بیابانی کند جولان
کجا شیرازه این اوراق را زنجیر می گردد؟
چه خواهد کرد با چشم تر من آتشین رویی
که آب از دیدنش دردیده تصویر می گردد
از ان پیوسته باشد نعمت حسن تو روزافزون
که آنجا میهمان از خورد دل سیر می گردد
سبکسیری که وحشت را شکار خویش می داند
زنقش پای آهو در دهان شیر می گردد
کمان کن قامت چون تیر را در قبضه طاعت
که در قطع تعلق عاقبت شمشیر می گردد
نسازد مرگ کوتاه از تعدی دست ظالم را
پر و بال عقاب آخر نصیب تیر می گردد
زباران مکرر مزرع امید می سوزد
زبسیاری سرشک شمع بی تأثیری می گردد
تنزل قطره را صائب کند در یتیم آخر
غبار خاکساری عاقبت اکسیر می گردد
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم