🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۸۸۳ : چمن پیرا نه گل را دسته در گلزار می بندد

(ثبت: 174174)

چمن پیرا نه گل را دسته در گلزار می بندد

که گل در روزگار حسن او زنار می بندد

چو عشق بی تکلف دست بردار از خودآرایی

که بتوان زیج بستن عقل تا دستار می بندد

تو کز سر طریقت غافلی از شرع در مگذر

که بر عارف شود احرام اگر زنار می بندد

نبیند داغ غربت وقت رحلت عاقبت بینی

که پیش از مرگ چشم از عالم غدار می بندد

زعاجز نالی ما مهربان شد چرخ سنگین دل

گیاه ما زبان برق بی زنهار می بندد

خزان را غنچه این بوستان در آستین دارد

چمن پیرا زغفلت رخنه دیوار می بندد

به دردش می رسد دانای اسرار نهان صائب

زعرض حال خود هر کس لب اظهار می بندد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا